نوع مقاله : علمی تخصصی
نویسنده
استادیار و دکترای جامعهشناسی و فلسفه سیاسی
چکیده
در زیست جهان فرهنگی معاصر پیوند میان دو مقوله اثرگذار، «قدرت و فرهنگ»، بیش از پیش خود را در قالب و شکلبندی اجتماعی سیاسی سیاست فرهنگی (گفتمان) و سیاستگذاری فرهنگی (راهبرد و کردار ایدئولوژیک) نشان داده است. پیامد کارکردی این سیاستها در مجموع چیزی جز تعیین معنای زیست اجتماعی و کنشهای روزمره، بازنمایی فرهنگی و مشروعیت بخشیدن به فرهنگ زندگی روزمره و نهایتاً انتظام بخشیدن به اندیشه و کردارهای فرهنگی نیست. در این میان دستکم ما شاهد ایجاد پررنگ حوزة دیگری از این سیاستهای فرهنگی هستیم که حلقة محوری آن را دین تشکیل میدهد؛ منظور سیاست(های) فرهنگی دینیاست کهشکلبندی اجتماعی را با محتوای فرهنگ دینی، سیاست دینی، سیاستگذاری فرهنگ دینی و سیاستگذاری دینی در فرهنگ پدید آوردهاند. به این معنا سیاست(های) فرهنگی دینی، به ویژه در جوامع حساستر به فرهنگ دینی و دارای رژیمهای سیاسی با جهتگیری فرهنگ دینی (از جمله ایران معاصر)، با سوژة گفتمانی سروکار دارند که میتوان آن را فرهنگ مردمی (مردمپسند) دانست. از این منظر مسئله این است که در سیاستگذاری دینی برای فرهنگ مردمی ایران: 1. کدام سیاستهای گفتمانی محوریت یافتهاند؟ 2. به کدام سوژههای گفتمانی در این سیاستها بیشتر ارجاع شده است؟ 3. غایت گفتمانی محوری در این سیاستها برای سوژهها چیست؟
در مقالة حاضر پرسشهای این مسئله در دل چارچوب نظری خاص، سیاستهای دینی هویت- مقاومت فرهنگی، و روش متناسب با آن، تحلیل گفتمان انتقادی، پاسخ داده شدهاند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Religious Politics and Popular Culture in Iran: A Critical Discourse Analysis of Development Plans (1988-2008)
نویسنده [English]
چکیده [English]
In the contemporary cultural world, the linkage between two influential issues, i.e power and culture is manifested mostly in the forms of cultural politics as well as cultural policy. The functional aftermath of these is nothing but determining the bio-social meaning and everyday actions, cultural representation and legitimizing everyday culture and ultimately organizing thought and cultural acts. Here we are also witnessing the formation of another noticeable domain of cultural policies that are centered around religion. This means a religious cultural policy that has resulted in a social pattern consisting of religious culture, religious politics, religious culture policies and religious policies in culture. In this sense religious culture politics especially in more religious sensitive societies or the ones with religious- oriented regimes (such as contemporary Iran) deal with a discourse that could be called popular culture.
In this regard there are some questions about religious policies for the Iranian popular culture that need to be elaborated.
1- Which discourse policies are pivotal?
2- Which discourse subjects are more referred to?
3- What are the ultimate discourses for these subjects?
The article has provided answers for these within particular theoretical frameworks such as religious politics of identity- cultural resistance and its appropriate method and critical discourse analysis.
کلیدواژهها [English]