نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار جامعهشناسی دانشگاه شیراز (نویسنده مسئول)
2 دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس
3 دانشجوی کارشناسی ارشد جمعیتشناسی دانشگاه شیراز
چکیده
ازخودبیگانگی یکی از علائم بیماری روحی و روانی در بین انسانها است که موجب میگردد تا آنها نتواند نقشهایشان را در ارتباط با خود و یا جامعه بهخوبی انجام دهند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی نوجوانان با ازخودبیگانگی آنها پرداخته است. نمونه موردمطالعه 381 دانشآموزان )دختر و پسر)دبیرستانی شهر شیراز میباشد. برای جمعآوری اطلاعات از روش پیمایشی استفادهشده است. اطلاعات موردنیاز با شیوة نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای به دست آمد.نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای مناسک مذهبی، هویت مذهبی، سبک زندگی و مشارکت فرهنگی رابطه منفی با ازخودبیگانگی نوجوانان دارد و بر رویهم توانستهاند نزدیک به 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. بیشترین همبستگی بین دو متغیر انجام مناسک مذهبی و هویت مذهبی با متغیر ازخودبیگانگی میباشد. مهمترین متغیری که بیشترین تغییرات ازخودبیگانگی جوانان را تبیین میکند مناسک مذهبی است. این متغیر بهتنهایی نزدیک به 19 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح میدهد. دومین متغیر واردشده در مدل، متغیر هویت مذهبی میباشد که 7/2 درصد تغییرات ازخودبیگانگی نوجوانان را توضیح میدهد. سبک مشارکت فرهنگی سومین و آخرین متغیر واردشده در مدل است که با دو متغیر پیشین بر رویهم توانستهاند نزدیک به 23 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A study of relation between religiosity and lifestyle and adolescents alienation; case study: Shiraz high school students – 2011-2012
نویسندگان [English]
1
2
3
چکیده [English]
Alienation is one of the symptoms of mental disease among human beings leading to their failure in properly fulfilling their roles in relation to society and themselves. This paper investigates the association between religiosity and lifestyle with alienation of adolescents. The survey sample included 381 Shiraz high school students. The information was obtained using multistage random sampling. The results indicated that religious rituals, religious identity, lifestyle and cultural participation have a negative relationship with adolescents’ alienation. Our study also suggested that the aforementioned variables could elucidate an approximately 23% of the variations of the dependent variable.
Religious practice and religious identity correlated mostly with alienation. The most important variable that could explain the changes in youth alienation was religious practice. This factor alone accounted for nearly 19% of variations. The second variable in the model was religious identity which explained 2.7% of all variations in teenager alienation. Last but not least is cultural participation style which could, together with the two other variables, account for almost 23% of variations in the dependent variable.
کلیدواژهها [English]