نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
2 استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
3 دانشیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
یکی از پرسشهای حوزه دین و رسانه در عصر حاضر این است که آیا دین اسلام که مبتنی بر «کلام» و «کلمه» شکل گرفته است، می تواند با رسانه ای همچون تلویزیون که ماهیتی تصویری دارد، نسبتی برقرار سازد؟ در این مقاله تلاش شده است ضمن مروری بر ادبیات نظری این حوزه، تجربه تلویزیون ایران مورد ارزیابی قرار دهد. لذا از میان برنامه های دینی، اذان که تکیه آن صرفاً بر «کلام» قرار دارد، انتخاب شده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه تصاویری همراه اذان نمایش داده شده و این تصاویر حاوی چه معانی است؟ همچنین تصاویر همراه اذان در طول سه دهه ، چه تغییر اتی را طی کرده است؟ روش تحقیق در این پژوهش، «نشانه شناسی» است که با ۵ آیتم «لباس، سن و جنسیت»، «ترکیبهای تصویری»، «حرکت»، «رنگ و نور» و «روایت» تصاویر اذان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش انتخاب نمونه به صورت تصادفی و انتخاب ۳ اذان از سه دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ بوده است. مجموعه یافته ها نشان می دهد که این تصاویر در طول سه دهه ارتقاء یافته و تلاش شده است از طریق حرکت بیشتر تصویر، استفاده از روایت، تنوع ترکیبهای تصویری، بکارگیری بهتر و متنوع تر رنگ و نور و نشانه های تصویری، بازنمایی بهتری از دین در قالب تصویر ارائه شود. لذا در طی سه دهه، تصاویر همراه اذان دچار تحولات متعددی شده و نشان دهنده این است که اذان با چه مجموعه متنوعی از تصاویر و در نتیجه معانی دینی گوناگونی می تواند همراه شود.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Religion and Image: A Visual Analysis of Three Decades of Azan Images on Television
نویسندگان [English]
1 Assistant Professor of the Institute of Humanities and Cultural Studies
2 Assistant Professor, Faculty of Social Sciences, University of Tehran
3 Associate Professor, Faculty of Art and Architecture, Tarbiat Modares University
چکیده [English]
In the present era, one of the questions in the field of religion and media is whether religion of Islam which is based upon speech and word can establish relationship with media like Television that has visual nature? This article aimed to evaluate the existing experience by reviewing theoretical literature and focusing on what has been televised in the field of religious programs during three decades. Therefore, among the religious programs, azan programs which rely on the "speech", have been selected and seeks answer the question how images that were shown along with Azan during three decades have changed? The methodology of this study is semiotic which was accessed by emphasizing 5 items:’ Clothing, age and sex’, ‘Visual compositions’, ‘movement’, ‘color and light’ , ‘narration’. The method of selecting the sample was random and selecting 3 azan from the three decades of 60, 70 and 80.
These set of findings show that set of images accompanied with Azan has been upgraded during 3 decades and it has been tried through more image motion, using narrative, variety of visual combination, better use of color, light and non-verbal signs the presented images be more compatible with visual nature of Television. During three decades, Azan collection has undergone several changes in terms of image with which it plays and this indicates that Azan has fixed content and can be accompanied by variety of images and so different religious meanings can be associated.
کلیدواژهها [English]
دین و تصویر: تحلیل تصویری سه دهه تصاویر اذان در تلویزیون
بشیر معتمدی*
مهدی منتظر قائم**
اصغر فهیمیفر***
عبدالله بیچرانلو****
چکیده
یکی از پرسشهای حوزه دین و رسانه در عصر حاضر این است که آیا دین اسلام که مبتنی بر «کلام» و «کلمه» شکل گرفته است، میتواند با رسانهای همچون تلویزیون که ماهیتی تصویری دارد، نسبتی برقرار سازد؟ در این مقاله تلاش شده است ضمن مروری بر ادبیات نظری این حوزه، با تمرکز بر آنچه در تلویزیون جمهوری اسلامی در حوزه برنامههای دینی در طول سه دهه به نمایش درآمده است، تجربه حاضر ارزیابی شود؛ لذا از میان برنامههای دینی، «اذان» که تکیه آن صرفاً بر «کلام» قرار دارد، انتخاب شده و بهدنبال پاسخ به این سؤال است که چه تصاویری همراه اذان نمایش داده شده و این تصاویر حاوی چه معانی است؟ همچنین تصاویر همراه اذان در طول سه دهه، چه تغییر و تحولی را طی کرده است؟ روش تحقیق در این پژوهش، «نشانهشناسی» است که با ۵ مؤلفه «لباس، سن و جنسیت»، «ترکیبهای تصویری»، «حرکت»، «رنگ و نور» و «روایت» تصاویر اذان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش انتخاب نمونه بهصورت تصادفی و انتخاب ۳ اذان از سه دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ بوده است. مجموعه یافتهها نشان میدهد که این تصاویر در طول سه دهه ارتقاء یافته و تلاش شده است از طریق حرکت بیشتر تصویر، استفاده از روایت، تنوع ترکیبهای تصویری، بهکارگیری بهتر و متنوعتر رنگ و نور و نشانههای تصویری، بازنمایی بهتری از دین در قالب تصویر ارائه شود؛ لذا در طی سه دهه، تصاویر همراه اذان دچار تحولات متعددی شده و همین امر نشاندهنده این است که اذان که محتوای ثابتی دینی دارد با چه مجموعه متنوعی از تصاویر و درنتیجه معانی دینی گوناگونی میتواند همراه شود. درعینحال، میتوان این تعامل را هم گستردهتر و هم عمیقتر نمود تا دین در قالب تصویر، بهتر و کاملتر ارائه گردد.
واژگان کلیدی: دین، تصویر، تلویزیون، اذان.
مقدمه
از ابتدای ظهور دین در تاریخ جهان، دغدغه نحوه ارائه دین وجود داشته است و همواره مبلغان دینی در برابر این پرسش قرار داشتهاند که «چگونه میتوان بهتر پیامهای دینی را برای مردمان ارائه نمود؟» پاسخ به این پرسش پس از ظهور فناوریهای نوین رسانهای همچون رادیو، تلویزیون، اینترنت و... دچار سؤالهایی جدی شده و همواره برای کارشناسان دین از یکسو و کارشناسان رسانه ازسویدیگر مطرح بوده است.
ریشه این سؤال را باید در سیر تحولات تاریخی جستجو کرد که نشان میدهد پیام دینی بر مبنای «کلمه» و «گفتاری» بوده که برای مردم بازگو میشده و بهبیاندیگر ظرف «کلام» بستر ارائه پیام دینی بوده است (ایول[1]، 1391؛ مورگان[2]، 1391؛ محسنیانراد، 1382)؛ اما آنچه در زمانه حاضر، دغدغه فوق را دوباره مطرح و آن را دچار چالش نموده، ویژگیهای منحصربهفرد عصر و زمانهای است که در آن زیست میکنیم که از آن تعبیر به «عصر تصویر» میکنند (Hocks & Kendrick, 2005; Mitchell, 2005; Gross; Kats & Ruby, 2003 ). درواقع با ظهور رسانههای الکترونیک همچون سینما، تلویزیون و اینترنت، ظرف «تصویر» بستر ارائه پیام گردیده که در این میان به تعبیر مکلوهان[3] «تصویر تلویزیونی» عامل اصلی این دگرگونی بوده است (مکلوهان، ۱۳۷۷، ص. 36۹).
بر این اساس به نظر میرسد پیام دینی نیز در چنین بستری باید مطرح گردد و در نتیجه عصر حاضر، سرآغاز چالشی است که برای پیام دینی بهوجود آمده است؛ بهویژه آنکه در تاریخ بسیاری از ادیان، تصاویر جایگاهی محصور دارند و چنین تصور میشود که تصاویر اعتمادناپذیرند. تصاویر در نظر ادیان، افراد ناآگاه را با القای نظرها و عقاید غیرحقیقی، گمراه ساخته و بینندگان جویای حقیقت را میفریبند و ایمان را از کلمات بهعنوان ابزار وحیانی مکاشفه درونی و الهی در ادیان صاحب کتاب میدزدند (مورگان، 1391، صص. 117-118)؛ لذا در انتقادهای فراوانی که نویسندگان یهودی، مسلمان، مسیحی یا هندو مطرح کردهاند، شاهدیم که شک و تردید موجب بیاعتمادی مطلق نسبت به تصاویر شده است (& Latour, 2002 Weibel به نقل از مورگان، 1391، ص. ۱۱۷).
در دین اسلام هم بهنوعی بحث ممنوعیت بهکارگیری تصویر در طول تاریخ مطرح بوده است (Graber, 2006; Naef, 2004؛ استتی، ۱۳۷۵، دوییر[4]، 1388، شاپوری، 1380)؛ بهعنواننمونه از نظر فقهی بهعنوان نظریهای که بیشتر در میان فقهای شیعه رایج است، چنین برمیآید که: «بنا به استناد روایات مفصل، نقاشی و مجسمه غیرذیروح جایز است... (اما در مورد ذیروح) بهدلیل موافقت با فتوای مشهور به کراهت نقاشی ذیروح و حرمت مجسمه آن بنابر احتیاط واجب حکم میشود» (اعرافی، 1390، صص. 93-94)؛ لذا همین امر زمینهساز طرح دوباره این پرسش است که دین اسلام در بستر رسانههای تصویری نوین چه مسائل و چالشهایی را در پیشرو دارد؟ و آیا دین مبتنی بر کلام همچون اسلام میتواند با رسانهای همچون تلویزیون که مبتنی بر تصویر است، رابطهای برقرار کند؟ بهبیاندیگر در رسانه تلویزیون که تصویر محوریت دارد، چگونه میتوان صحبت از برنامههای دینی کرد؟ همین سؤال سبب شد تا نقطه آغازین این مقاله کلید خورد.
برای پاسخ به این سؤالها، باید ابتدا از وضعیت حال حاضر برنامههای دینی تلویزیون ایران شناخت پیدا کرد و به این سؤال پاسخ داد که نحوه تعامل دین و تصویر در طول سالیان گذشته به چه نحو بوده است؟ در ایران، بهطور خاص، پس از انقلاب اسلامی، برنامههای دینی در رسانهای همچون تلویزیون که حکومت آن را در اختیار گرفت، فراز و فرودهای متعددی را پشتسر گذارده است.
یکی از این برنامههای دینی تلویزیون، «برنامه اذانگاهی» است. تلویزیون ایران، در طول سالهای پس از انقلاب، در زمان اقامه نماز، به پخش اذان مبادرت میورزد. اذان در طول تاریخِ تطور و تحول فرهنگ مسلمین به موسیقی دینی و آواز مذهبی متکی است؛ اما هیچگاه با تصاویر همراه نبوده است؛ لذا این مقاله بهدنبال پاسخ به این سؤال است که «اذان» که تنها متکی به صوت و آوا است؛ با چه تصاویری همراه میشوند تا بتوانند مفاهیم دینی را به بیننده منتقل سازند؟ این تصاویر در طول سالیان پس از انقلاب چه تفاوتهایی کردهاند و حاوی چه معانی احتمالی بودهاند؟ تحلیل تصاویری که همراه اذان از تلویزیون پخش میگردد، میتواند در جهت فهم تصویر دینی در تلویزیون و درنهایت نحوه تعامل دین و تصویر راهگشا باشد. در این مقاله تلاش شده با انتخاب نمونههایی از «اذانهای» تلویزیون، این تصاویر مورد ارزیابی قرار گیرد.
در طول سالهای گذشته، پژوهشگران دیگری بهویژه در ایران نیز به حوزه دین و رسانه ورود پیدا کردهاند و پژوهشهای متعددی در این حوزه انجام دادهاند. آنچه نقطه افتراق و تفاوت این پژوهش با سایر پژوهشهای مشابه است، عمدتاً در دو حوزه قابل تعریف است:
حوزه اول پژوهشهایی است که تنها به بحث نظری بسنده کردهاند و بهدنبال پاسخ به این سؤال نبودهاند که در عمل در رسانههای تصویری همچون تلویزیون و سینما چه نوع بازنمایی از دین در قالب تصویر روی داده است؟ در این نوع پژوهشها یا بهصورت کلی و عام به بیان نظری نسبت دین و رسانه پرداخته و یا بهصورت خاصتر در یک نوع از رسانه همچون سینما و تلویزیون به ارائه الگویی از نحوه تعامل دین و تصویر اشاره شده است، بدون آنکه بهدنبال آن باشد که در عمل چه نوع تعاملی به وقوع پیوسته است؟
ازجمله این نوع پژوهشها میتوان به پژوهشی با عنوان «درآمدی بر جذابیت در رسانه دینی» اشاره کرد که در سال 1394 توسط محمدرضا فتحالله بیاتی با هدف ارائه مؤلفههای جذابیت دینی در برنامههای گفتگومحور تلویزیونی به نگارش درآمده و در پی آن است که با توجه به معیارهای اسلامی، الگویی ارائه دهد که ضمن داشتن جذابیت، ملاکهای اسلامی نیز رعایت گردد. درنهایت نگارنده کتاب، جداولی برای ارزیابی برنامههای گفتگومحور صدا و سیما طراحی کرده و تنها به ذکر مثالهای پراکنده از این نوع برنامهها پرداخته است (فتحالله بیاتی، 1394)؛ بدون آنکه برنامههای مشخصی را از این طریق ارزیابی شود. درواقع پژوهشگر علیرغم اینکه بر نوع خاصی از برنامههای تلویزیونی یعنی برنامههای گفتگومحور تمرکز داشته؛ اما صرفاً در پی تبیین نظری یک الگو است.
دغدغههای مشابه برای پژوهشهای اینچنینی در پایاننامههای متعددی همچون «نقش تلویزیون در ارائه الگوهای فرهنگ دینی» (احمدیزر، 1386)؛ «از تصویرآفرینی قرآنی تا تصویرسازی سینمایی» (بزرگ و امامی، 1393)؛ «الگوی مطلوب سرگرمی در سیمای جمهوری اسلامی ایران: جهت اسلامی ـ ارتباطی» (شرفالدین، 1390)؛ «مقایسه زبان عرفان و تصویر» (حسینی، 1386)؛ «بررسی نظام هنجاری تفریح و سرگرمی تلویزیونی از منظر آیات و روایات» (نیکزاد طهرانی، 1392)؛ «بررسی الگوهای روایت و تصویرگری در هنر و ادبیات ایران از واقعه عاشورا برای برنامهسازی تلویزیونی» (مرادی، 1386)؛ «بررسی شیوههای تبلیغ دین اسلام در رسانه تلویزیون از منظر قرآن کریم» (ظریفیان یگانه، 1391)؛ «ارتباط زن و مرد در برنامههای تلویزیونی از منظر فقه و اخلاق» (قادری، 1388)؛ «تصویرگری روح در آیات و روایات» (لبیکی، 1387)؛ «بررسی نحوه فراخوانی کودک و نوجوان به نماز در تلویزیون» (علینقیان، 1386)؛ «درآمدی بر طرح موضوع معاد در رسانه» (پیوندی، 1382)؛ «بررسی الگوهای شخصیتپردازی معصومین در فیلمنامه» (رضایی آدریانی، 1390)؛ «نشانههای بصری قرآن در سوره یوسف (علیهالسلام) و قابلیت تبدیل آن به میزانسنهای تلویزیونی» (خداداد، 1391) و «فرایند شکلگیری فرم در فیلمنامه داستانی دینی» (شیخی، 1391) بهچشم میخورد. این درحالیاست که پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که در عمل برای تصویرسازی برنامههای دینی تلویزیون چه اتفاقهایی روی داده و تصویر چه تغییراتی نموده است؟
حوزه دوم تفاوت این پژوهش با پژوهشهای مشابه در حوزه مواد رسانهای است که این پژوهشها مدنظر قرار دادهاند. درواقع پژوهشهایی وجود دارند که به حوزه نظر بسنده نکرده بلکه در عمل نیز تولیدات مختلف سینمایی یا تلویزیونی را مورد محک قرار دادهاند؛ اما تفاوت آنجاست که تقریباً تمام پژوهشهای پیشین، حوزه «ارائه دین در قالب فیلم و نمایشهای داستانی» و یا حداکثر «ارائه دین در قالب گفتگوهای تلویزیونی» را مدنظر قرار داده و در پی پاسخ به این سؤال بودهاند که آیا دین در این قالبها، قابلیت ارائه را دارد؟
تعدادی از این نوع پژوهشها در حوزه سینما انجام شده و در پی ترسیمی از سینمای دینی است و یا بهتعبیردیگر بهدنبال بررسی ارائه دین در قالب تصویر سینمایی است. ازجمله این پژوهشها میتوان به پژوهشی با عنوان «سیمای پیامبران در سینمای هالیوود و ایران» توسط سیده راضیه یاسینی در سال 1393 اشاره کرد که تمرکز خود را بر شیوه نمایش چهرههای مقدس در سینمای غرب و سینمای ایران و تطورهای آن قرار داده و با ذکر نمونههای متعدد در سینمای هالیوود و ایران، این تجربهها را از منظر تصویر نقد نموده است (یاسینی، 1393، ص. 16).
علاوهبراین میتوان به پایاننامههای دیگری که بیشتر در حوزه تلویزیون انجام شده، اشاره کرد؛ همچون «انسان معیار در اسلام و انسان معرفی شده در رسانه ملی با بررسی مقایسهای سریالهای رمضان 1389» (واضحی آشتیانی، 1390)؛ «بررسی الگوی خانواده اسلامی در آثار نمایشی تلویزیون با تأکید بر سریال فاصلهها» (فریادرس، 1391)؛ «بررسی شیوههای انتقال مفاهیم دینی در آثار نمایشی مجید مجیدی و سیدرضا میرکریمی» (حکیم آبادیان، 1392)؛ «بررسی تطبیقی عناصر و نمادهای معنوی در فیلمهای معناگرا» (نوروزی، 1386)؛ «بررسی خرافهگرایی در سریالهای ماه رمضان سالهای 87 و 88» (مهدویان کیاسری، 1391)؛ «بررسی عوامل جذابیت محتوایی در نمایشهای تلویزیونی با نگاهی به مجموعه کلید اسرار» (عالمیان، 1392)؛ «بررسی مؤلفههای فیلمهای آخرالزمانی با نگاهی به منجی در ادیان ابراهیمی» (قاسمزاده، 1390)؛ «چگونگی انتقال مفاهیم دینی از طریق اسطورهسازی تلویزیونی در سریال» (فرزین، 1392)؛ «بررسی انتقادی دگردیسی حجاب چادر در بازنمایی تلویزیونی: مطالعه معناشناختی دو سریال آخرین گناه و بیصدا فریاد کن» (جعفری و اسماعیلی، 1391) اشاره کرد.
درواقع پژوهشهای گذشته در پی تبیین نحوه بازنمایی دین در قالب تصویر نمایشی بودهاند؛ اما حوزه برنامههای غیرنمایشی و یا بهتعبیردیگر برنامههایی که محتواهایی در ظرف کلام را ارائه میدهند، بهطور جدی در پژوهشهای پیش از این مغفول مانده است و مشخص نشده که تصاویر در این نوع از برنامهها چه نقشی ایفا کردهاند؟ لذا در این پژوهش قصد آن است که نحوه بازنمایی دین در برنامههای کلاممحور مورد پرسش قرار گیرد و این سؤال پاسخ داده شود که در برنامههای دینی تلویزیونی که کلام محوریت دارد، تصویر چگونه در کنار کلام قرار گرفته است؟ و آیا تصویر توانسته به مدد کلام درآید یا بهنوعی تصویر و کلام در تضاد با هم قرار گرفتهاند؟
البته مشابه چنین رویکردی در معدودی از پژوهشها دیده شده است؛ ازجمله این پژوهشها میتوان به «تأثیر رنگ، فرم و بافت در انتقال مفاهیم دینی ـ قرآنی با بررسی برنامههای گفتگومحور شبکه قرآن» (اسکندری، 1391)؛ «شیوههای بهرهگیری مطلوب از برنامههای مناسبتی دینی در کارکردهای سیمای جمهوری اسلامی ایران» (استیری، 1386) و «سخن گفتن از خدا در تلویزیون» (عادلی، 1390) اشاره کرد.
بنابراین پژوهش حاضر در دو جهت با پژوهشهای پیشین متفاوت است: اولاً، به مباحث نظری و ارائه الگو کمتر پرداخته و تلاش شده است مباحث در سطح عمل نیز مورد سنجش قرار گیرد و ثانیاً، بهجای تمرکز بر نحوه بازنمایی دین در داستان و روایت و یا گفتگومحور، بر نحوه این بازنمایی در قالب تصویری اذان متمرکز شده که در پژوهشهای پیش از این مشاهده نشده است.
بخشی از چهارچوب ادبیات نظری این پژوهش، پاسخ به این سؤال است که تصویر چیست؟ و بهطور دقیقتر، تصویر تلویزیونی چگونه تصویری است؟ بدینمنظور در ادامه ویژگیهای تصویر تلویزیونی را مرور مینماییم. بخشی دیگری از ادبیات نظری متکی بر هنر اسلامی است که در انتهای مباحث تصویر به آن پرداخته خواهد شد:
1- تصویر، واقعیت و امر مجازی: برای فهم تصویر باید زبان تصویر را بشناسیم تا از این طریق معانی مورد نظر آن را درک کنیم. تصویر بهویژه در قالب فیلم و مجموعه تلویزیونی واقعیتی رؤیایی است. صورتهای آن بهحالت مثالی است که همه زوائد واقعی آن حذف شده است. این صورتهای مثالی که از آن به «امر مجازی» تعبیر میکنند، نهتنها همتای امر واقعی میشوند بلکه میخواهند جای آن را بگیرند. این مسئله، تعریف سبک بصری جدیدی است که امر مجازی تلویزیون را بهصورت بسیار واقعی جلوه میدهد؛ اما آن چیزی که روی میدهد، ترکیب «واقعیت مجازی» است که از یکسو واقعیت است و ازسویدیگر مجاز (Mirzoeff, 1999, p. 92).
برایناساس، نسبت تلویزیون و واقعیت درعینحال که واقعبینانه به نظر میآید؛ اما اغلب در دو جاده مختلف حرکت میکنند. تلویزیون اغلب انعکاسی است؛ نه از اینکه زندگی ما چگونه است بلکه از اینکه زندگی ما چگونه ممکن است باشد. درامها ممکن است واقعی به نظر آید؛ اما نباید با خود واقعیت اشتباه شود. درامها «بازنویسی» از واقعیت است بهطوریکه همهچیز غیر از آنچیزی است که درواقعیت وجود دارد (Howells, 2003, p. 209).
درمجموع با توجه به ماهیت و ویژگیهای واقعیت مجازی میتوان اینطور استنباط کرد که واقعیت مجازی اولاً، برخاسته از خیال و ذهن است که در قالب تصویر عینی به نمایش درآمده است و ثانیاً، بهواسطه حسی که از طریق این خیالِ تصویر شده، ایجاد میگردد، مخاطب را با تمام حسش درگیر تصویر مجازی میکند. درنتیجه تلفیقی از خیال و حس را بهصورت عینی و تصویری در نقطه اوج خود برای مخاطب به ارمغان میآورد.
2- تصویر، نشانه و معنا: ویژگی دوم تصویر تلویزیونی، نشانههای تصویری است. اما نشانه چیست؟ بهطورکلی نشانه، امری فیزیکی و قابل دریافت با حواس است که به چیزی غیر از خود دلالت دارد (فیسک[5]، 1386، ص. 65). نشانهشناسی، ارتباط را تولید معنا در پیام میداند؛ درعینحال معنا مفهومی مطلق و ایستا نیست بلکه روندی فعال است و نتیجه کنش متقابل و پویا بین نشانه، تعبیرکننده و موضوع است (فیسک، ۱۳۸۶، ص. 72).
در این میان تلویزیون به شکل کلامی و بصری معنا تولید میکند و طیف گستردهای از علائم ترکیبی را در رمزها و قواعد پیچیده بهکار میبرد. تلویزیون معنادهندگانی از قبیل کلام، موسیقی، جلوههای صوتی، رنگها، اشارات، حالات چهره و حرکات را همزمان ارائه میدهد (مککویین[6]، ۱۳۸۴، ص. 395)؛ لذا پژوهشگر میتواند با تحلیل نشانهها، حداقل معانی احتمالی و آشکارتر را روشن سازد و کاربردها و تدابیر گفتمانی مورد استفاده در آن متن را مورد تحلیل قرار دهد (دالگرن[7]، ۱۳۸۰، صص. 57-58). بههمینمنظور نشانه را به دو عنصر دال یا آوا ـ تصویر[8] و مدلول یا مفهوم[9] تقسیم میکنند. علاوهبراین پیرس[10] نیز توجه خود را بر سه بُعد نشانهها یعنی ابعاد سهگانه تصویری، اشارهای و نمادین (یا سمبولیک) متمرکز کرد (آسابرگر[11]، ۱۳۸۳، ص. 17).
آنچه در این میان، برای برنامههای دینی رسانه حائز اهمیت است، پاسخ به این سؤال است که آیا مفاهیم و معانی دینی قابلیت تبدیل شدن به نشانه تصویری را دارند؟ مطالعه تاریخ دین نشان میدهد که دین سرشار از نمادهای تصویری دینی است که تلاش شده از طریق آنها معانی دینی منتقل شود؛ چنانکه کلارک[12] و هوور[13] نیز به دین بهعنوان «سنتزها و نمادهای برگرفته شده از نظامهای اعتقادیای که ازلحاظ فرهنگی بامعنا هستند»، مینگرند و لذا دین در چهارچوب نمادهای جمعیای است که به «هستی» جامعه موجود نظم و سامان میبخشد (لاندبای[14]، 1382، ص. 201)؛ لذا رسانهای همچون تلویزیون میتواند بهمنزله منبعی نمادین درآید تا فرایند معناسازی را شکل دهد (هوور، 1386، ص. 114) و از این طریق دین را به میان مخاطبان بیاورد.
3- تصویر، صدا و حرکت: اگر زیباییشناسی تلویزیون بهطور دقیق تشریح گردد، اولاً، مشخص میگردد که هر تصویر تلویزیونی، اثری از تقابل نور و رنگ است. اهمیت ادراک نور و رنگ از آن روست که مستقیماً بر درک اندازه تصویر، حیطه، شکل و مدت آن تأثیر میگذارد. موقعیت، راستا و حرکت اشیاء و سوژه در فضا نیز مستقیماً به نور و رنگ مربوط میشود و بهواسطه آنها قابل درک است (متالینوس[15]، 1384، صص. 51-53). ثانیاً، آشکار میگردد که درک تصویر تلویزیونی به ساختار و کنترل مناسب تصویر و ترکیب صدا بستگی دارد. ادراکهای سمعی و بصری باید بهگونهای منظم، همزمان و مناسب با یکدیگر ترکیب شوند که ساختاری هماهنگ و قابل کاربرد بهوجود آورند؛ چراکه زتل[16] معتقد است تلویزیون رسانهای سمعی ـ بصری است و تلویزیون صامت از نظر اطلاعرسانی و نیز زیباییشناختی غیرقابل تصور است (متالینوس، 138۴، صص. 67-68). ثالثاً، نمایان میگردد که رسانه تلویزیون ازجمله رسانههای «تصویر متحرک» است. کنترل ماهرانه «حرکت» و کاربرد مؤثر آن در ساخت تصاویر، یکی از ابزارهای کارگردانهای سینما و تلویزیون محسوب میشود؛ زیرا حرکت را عامل یا ساختی محسوب میکنند که احساس واقعی بودن ایجاد میکند (متالینوس، 1384، صص. 69-70).
بنابراین مشخصه منحصربهفرد تلویزیون عبارت است از سنتز سهلایه تصویر تلویزیونی یعنی تصویر، صدا و حرکت و عمل هماهنگ آنها در تحریک و بیدار کردن عواطف بیننده. تصویر تلویزیونی و درواقع کل برنامه تلویزیونی، درست در هنگام حرکت و رخداد آن، ترکیب میشود (متالینوس، 1384، ص. 157).
4- هنر دینی: بخشی از ادبیات نظری پژوهش مبتنی بر هنر دینی و بهطور خاص هنر اسلامی است. هنر اسلامی بر مبنای «هنر انتزاعی» شکل میگیرد تا از طریق «سمبل» یا «نماد» بتواند «معانی» را آشکار سازد. درواقع هنر دینی مبتنی است بر علم به صُور و قوالب یا بهبیاندیگر بر آیین نمادورزی (سمبولیسم) خاص صُور و قوالب. در سمبولیسم هنر دینی «هر چه در آسمان و زمین است، آیت و نماد، سمبل و نشانهای است که دلالت بر صاحب این جهان میکند. در این معنا، سمبل، خصوصیت ذاتی هستی و چیزی است که دلالت بر خداوند باری میکند» (فهیمیفر، 1388، ص. 78).
درواقع نماد یا رمز وسیله انتقال و ابزاری برای صعود ذهن از مرتبه سفلی به مرتبه علیا است و حرکتی عمودی دارد (شهبازی و دیگران، 1391، ص. 226) و حضور عناصر نمادین در هنر اسلامی بهنحوی دلپذیر و عمیق ما را به سرچشمههای غنی حکمت و معرفت عرفان راهبر میشود؛ زیرا آثار هنری تمدن اسلامی چیزی جز بیان هنری و زیباشناسانه متون عرفانی آن و بنیادهای متافیزیکی آن نیست (شهبازی و دیگران، 1391، ص. 239).
بنابراین برای حل معضلی که تصویر را مانع نیل و وصول به حقیقت میداند، باید با استفاده از سمبولهایی که دلالت بر معنای مورد نظر میکند، انفطار صورت ایجاد گردد تا از این طریق بتوان به حقیقت امر قدسی در قالب تصویر نزدیک شد. همانطورکه گفته شد این مسیر یعنی بهکارگیری سمبولها منجر به پدیدآمدن «هنر انتزاعی» میگردد. در بررسی تصاویر اذان میتوان نحوه بهکارگیری هنر دینی را ارزیابی نمود.
در این پژوهش بهدلیل ماهیت آن که پی بردن و کشف معناهای نهفته در پیامهای دینی تلویزیون است، روش کیفی مدنظر قرار گرفته است. در بین تحلیل محتوای کیفی رسانهها 5 روش عام را میتوان برشمرد. هیژمن (1996) انواع تحلیل محتوای کیفی رسانهای را اینگونه مینامد: تحلیل ساختاری ـ نشانهشناسی؛ تحلیل گفتمان؛ تحلیل ادبی؛ تحلیل روایی و تحلیل تفسیری (Gunter, 2000, p. 83 به نقل از فرجی و حمیدی، ۱۳۸۵، ص. 164).
مطالعه حاضر مشخصاً از تحلیل نشانهشناسی سود خواهد برد. روش نشانهشناسی به معانی عمیق پیامها توجه دارد. درواقع به محتوای آشکار پیامها توجه نمیکند بلکه تمرکزش بر روابط ساختاری بازنمایی در متون است (فرجی و حمیدی، 1385، ص. 165).
در رهیافت نشانهشناسی هرچیزی ـ کلمات، تصاویر و خود چیزها ـ میتواند بهمثابه دالهایی برای تولید معنا بهکار گرفته شود و بهطورکلی روشی برای تحلیل چگونگی انتقال معنی بهواسطه بازنماییهای بصری است. پرسش اصلی در بررسی نشانهشناسانه این است که معناها چگونه ساخته میشوند و واقعیت چگونه بازنمایی میشود (چندلر[17]، 1387، ص. 25)؛ بنابراین نشانهشناسی مطالعه یا علم نشانهها و نقش عام آنها بهمثابه ابزارهای معنا در فرهنگ است (خالقپناه، 1387، ص. 166).
بنابراین در نشانهشناسی برنامههای دینی تلویزیون بهدنبال پاسخ به این سؤال هستیم که چه نوع الگوها، رویکردها و ایدئولوژیهایی مبتنی بر تصویر شکل گرفته است و لذا مواردی که در نشانهشناسی برنامههای دینی تلویزیون به آنها توجه خاص میشود عبارتاند از:
- لباس، جنسیت و سن: یکی از نشانههای مهم در برنامههای دینی نوع پوشش افراد حاضر در تصویر است که میتواند باورپذیر و جذبکننده مخاطب باشد و درعینحال به ارزشهای مشترک فرهنگی اشاره داشته باشد. سن و جنس نیز از منظر نشانهشناسی میتواند دلالتهایی مبنی بر تمرکز بر گستره و نوع مخاطبان را بازتاب دهد.
- حرکت: بهدلیل آنکه حرکت یکی از ویژگیهای اصلی تلویزیون است، بررسی این معیار هم بهلحاظ میزان سرعت تصویر و هم بهلحاظ تنوع تصویری حائز اهمیت است.
- ترکیبهای تصویری: یکی از مسائل در تحلیل تصویری این است که چطور فریم، پلان (نما)، صحنه و سکانس به هم ارتباط پیدا میکنند و هرکدام نیز شامل نشانههایی است که دلالتهای خاصی را دربر دارد (فرامرزی، ۱۳۹۰، صص. 130-135).
- رنگ و نور: رنگها میتوانند یک الگوی نمادین بااهمیت بسازند که میتواند موجب تشریح و شکلدهی بافت متن شود و آگاهی اجتماعی را ایجاد نمایند Hutchings, 1989) به نقل از فرامرزی، 1390، ص. 109). علاوهبراین، معانی دیگری نیز از رنگها تداعی میشوند که حالت سمبلیک دارند. هر رنگ دارای معانی بسیاری است که برخی از آنها از راه تداعی با یک چیز طبیعی و برخی دیگر از طریق رمزی دارای آن معنا شدهاند (داندیس[18]، ۱۳۹۳، ص. 82). درنتیجه تحلیل رنگ در تصویر تلویزیونی اهمیت بسیاری دارد.
- روایت: روایت، زنجیرهای از رویدادهاست که در چهارچوب روابط علی و معلولی و در زمان و مکان اتفاق میافتند. وجه روایتی تلویزیون، یعنی شیوههای گوناگون قصهپردازی با واژهها و تصاویر، توجه زیادی را در پژوهشهای اخیر به خود جلب کرده است (کُرنر[19]، 1392، صص. 87-88). شناخت این نوع روایتها و بهطورکلی ساختار برنامهها، خود میتواند به نوع نشانههای خاصی رهنمون باشد.
در این پژوهش تصاویر همراه «اذان» در طول سه دهه لحاظ شده و از هر دهه یک نمونه بهصورت تصادفی انتخاب شده است. با توجه به اینکه نمونهها از آرشیو صدا و سیما استخراج شده، شبکه پخش آن مشخص نیست؛ اما سال پخش آن مشخص است؛ لذا سه اذان شامل اذان سال ۱۳۶۳ (دهه ۶۰)، اذان سال ۱۳۷۹ (دهه ۷۰) و اذان سال ۱۳۸۹ (دهه ۸۰) انتخاب شده و بهلحاظ نشانهشناسی تصویری و همچنین موارد لباس، سن و جنسیت، رنگ و نور، ترکیبهای تصویری و روایت مورد ارزیابی قرار گرفته است تا بتوان به یک شناخت تقریبی از نظر تغییرات تصویری دست یافت. اگرچه شاید با یک نمونه از هر دهه نتوان تصاویر یک دهه را تحلیل کرد؛ اما با توجه به حجم محدود مقاله، میتوان از این طریق تغییرات تصاویر همراه اذان را در سه دهه با یکدیگر مقایسه نمود.
در ادامه نمونه اذانهای سه دهه بهترتیب مورد تحلیل قرار میگیرد:
4-1. اذان سال 1363
الف) توصیف: در این اذان، تصویر دایرهای قرمز رنگ در وسط صفحهای سیاه قرار دارد. سپس با شروع اذان، کلمات اذان در کادری سفید رنگ بهوسیله دو کبوتر نقاشی شده از جلوی صفحه تلویزیون بهسمت دایره قرمز رنگ برده میشود و در هنگام رسیدن به صفحه قرمز رنگ محو میگردد و بههمینترتیب کلمات مختلف اذان یکی پس از دیگری آمده و درنهایت از صحنه خارج میشود (تصویر شماره 1).
ب) تحلیل نشانهشناختی: این تصویر جزو اولین تلاشها برای تصویرسازی اذان است و البته در زمانه خود و بهعنوان شروع این راه قابل توجه است. درعینحال بهلحاظ نشانهشناسی حاوی نکاتی چند است:
بهلحاظ نشانهشناختی، دایره قرمز رنگ، نمادی از نور است. هنگامی که کلمات اذان در این صفحه محو میشود، میخواهد به مخاطب این پیام را دهد که اذان دعوت شما بهسوی این نور بهعنوان نماد «حق تعالی» است.
تصویر (1): اذان سال ۱۳۶۳ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (2): اذان سال ۱۳۶۳ - آرشیو سازمان صدا و سیما
کبوتر سفید نمادی از پرواز روح انسان بهسوی معبود است که با کلمات اذان بهسوی نور حرکت میکند. حرکت کبوتر از نزدیک به دور (بهصورت پرسپکتیو) نمایانگر حرکت روح بهسوی آسمان و به تعبیر دیگر جدا شدن از زندگی مادی و حرکت بهسمت زندگی معنوی است (تصویر شماره 2).
پ) رنگ و نور: بهلحاظ نور، رنگها (بهویژه رنگ قرمز دایره) مرده است و درخشندگی و تابندگی خاصی ندارد. اگرچه تصویرساز با زمینه سیاه تلاش داشته تضاد نور و ظلمت را نشان دهد؛ اما بهطور ناخودآگاه تضاد زندگی مادی و این دنیایی را با زندگی معنوی و آن دنیایی القاء کرده است. ضمن آنکه پیشزمینه سیاه، زیبایی تصویر را دچار خدشه جدی کرده است.
ت) حرکت: ویژگی اصلی تصویر تلویزیونی حرکت است. در این اذان تصویر اصلی دایره قرمز رنگ، ثابت است و تنها حرکت موجود، حرکت کبوتران همراه با کلمات اذان است که تصویرساز تلاش داشته بهنوعی حرکت را در کار خود لحاظ کند؛ اما در کل بیشتر یک تصویر ثابت است و لذا با ویژگی تصویر تلویزیونی همخوانی ندارد.
ث) روایت: این اذان حاوی هیچگونه روایتی نیست و تنها در صدد پخش اذان است.
ج) لباس، جنسیت و سن: در این اذان مورد خاصی مشاهده نشد.
چ) ترکیبهای تصویری: این اذان از نقاشی کبوتر و کادری که بهنوعی نمایشگر کتیبههای مسجد است، بهره برده شده است؛ اما نقاشی کبوتران بسیار ابتدایی است. عبارات اذان هم با خطوط اسلامی، در طول اذان در تصویر وجود دارد که بهلحاظ زیباییشناختی تا حدودی مؤثر است.
ح) تحلیل نهایی: هنگامی که اذان در قالب تصویر ارائه میگردد، برای آنکه اثرگذاری و بهتعبیری حس را در قالب تصویر ارائه دهد، نیازمند «حرکت» است، والّا تأثیر آن در حد همان صوت باقی میماند. آنچه اذان دهه 60 را دچار اشکال جدی میکند، همین نبودِ «حرکت» جدی در قالب تصویر است. آنچه مشاهده میشود، نمای ثابتی است که متن اذان به همراه تصویری ابتدایی در آن حرکت میکند؛ لذا حسی که ایجاد میکند، اندک است و دچار ضعف جدی است.
ایجاد خیال از طریق تصویر هم، راهکار دیگری جهت کمک به افزایش حس دینی است. در این اذانها، تصویرساز به این امر نیز توجه داشته و از طریق شکلهای نقاشی همچون کبوتر و یا دایره نورانی تلاشی جهت برانگیختن خیال داشته؛ اما بهدلیل آنکه اساساً تصاویر در قالب نقاشی ابتدایی است، با واقعیت فاصله زیادی دارد و درنتیجه نتوانسته خیالانگیز جلوه کند و تأثیر آن اندک ارزیابی میشود.
علاوهبر دو بُعد حس و خیال، میتوان عقل را نیز در جهت افزایش انگیزش و حس دینی مدد گرفت تا موجب همافزایی در این دعوت الهی برای عبادت گردد. آنچه که میتواند اذان تصویری را بهلحاظ ارتقاء عقلانی مدد رساند، استفاده از «نشانه تصویری» است که چنانچه بهدرستی بهکار برده شود، میتواند مسیر حسی این دعوت را بهلحاظ عقلانی سرعت بخشد.
آنچه تصویرهای اذان دهه 60 نشان میدهد، حاکی از آن است که تصویرساز به این بُعد نشانه نیز توجه داشته و تلاش دارد از طریق نشانه «پرواز کبوتر» یا «حرکت کبوتران با کلمات اذان بهسوی دایره نورانی» این نشانهسازی را در تصویر بگنجاند، اگرچه همان مشکل سابق یعنی «کیفیت پایین تصویرسازی»، نتوانسته بهخوبی از عهده این وظیفه (یعنی برانگیختن عقلانی) برآید.
درعینحال تصویرساز به نمادهای دینی توجه داشته است؛ بهعنوان مثال «دایره» نماد آسمان، بیکرانگی، کمال و تمامیت است. بنای اصلی مسجد بهعنوان یکی از نمادهای معماری اسلامی، شامل گنبدی بود که بر چهار پایه قرار داشت. گنبد دوار، نماد آسمان و مقصد عروج روح انسان نمازگزار است (بلخاری، 1390، صص. 259-264). شکل دایره بهگونهای است که نگاه مخاطب را از پراکندگی به یک نقطه که مرکز آن است، هدایت میکند که این امر نشانگر محوریت توحید در هنر اسلامی است (فهیمیفر، 1388، ص. 77).
درمجموع به نظر میرسد که تصویرساز به هر سه بُعد حس، خیال و عقل توجه داشته؛ اما کار گرافیکی و نوع تصویرسازی بهدلیل نبود امکانات یا هر دلیل دیگری، کیفیت کار را ضعیف و غیرقابلقبول کرده و درنتیجه نمیتواند تصاویر مناسبی جهت پخش همراه اذان ارزیابی شود.
4-2. اذان سال 1379
الف) توصیف: در این اذان که بهصورت پویانمایی (انیمیشن) تهیه شده، ابتدا تصویری سیاه از آسمان پُرستاره است و سپس تصویر کره زمین را نشان می دهد که نوری از آسمان به آن وارد میشود. در تصویر بعدی رودخانهای را در کنار بوته گل نشان میدهد. سپس تصویر بتهای یک بتکده را نشان میدهد که شکسته میشود و تصویر خانه خدا که در صحرایی قرار گرفته و دور تا دور آن ستارههای نورانی است. پس از آن کوهی را نشان میدهد که شعاع نورانی از آن میدرخشد.
بعد از آن تصویر دو دست که به نشانه وحدت همدیگر به یکدیگر گره خوردهاند و پس از عبور از نخلستان، خانه خدا به نمایش درمیآید. در انتها فردی با لباس اِحرام در حال نماز است و کبوتری از کره زمین بهسمت آسمان پرواز میکند و تصویر کره زمین که گلهایی در نقاط مختلف آن روییدهاند، نشان داده میشود.
ب) تحلیل نشانهشناختی: این مجموعه تصویری بر پایه «معادلسازی تصویری برای مفاهیم اذان» قرار داده شده است؛ لذا نشانههای تصویری آن در موارد متعدد قابلیت تحلیل و ارزیابی دارد که در ذیل به آن پرداخته میشود:
ابتدای شروع اذان، تصویر فضای کلی آسمان همراه با ستارهها و کره نورانی که درواقع خورشید است، نشان داده میشود و سپس با عبور از خورشید بهسمت زمین حرکت میکند و همراه با اولین جمله اذان یعنی(الله اکبر) نوری در کره زمین وارد میشود (تصویر شماره ۳) که نمادی از نور معنویت و عبادت «نماز» است که از سوی خداوند برای افراد بشر فرستاده شده است.
تصویر (۳): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۴): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
در صحنه بعد، تصویر وارد فضای کره زمین میشود و در کنار تپهای، نهر آبی را نشان میدهد که بوته گل قرمزی نیز در کنار آن است (تصویر شماره ۴) تا مطابق با حدیث نبوی، نماز را همچون آبی معرفی کند که باعث پاکیزگی روح میگردد. تصویر سپس با حرکتی وارد فضای بُتخانهای میشود که بُتهای آن در حال افتادن است. تصویر از میان بتها گذشته و بهسوی بت اصلی در میانه صحنه میرود که دو مشعل آتش در دو طرف آن قرار دارد (تصویر شماره ۵) و آتش نمادی از شیطان است.
سپس همراه جمله (اشهد ان لا اله الا الله) در اذان، تبری سرِ بت بزرگ را میشکند که اشاره به حدیثی است با این مضمون که (نماز خار چشم شیطان است).
تصویر (۵): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۶): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
در صحنه بعدی، خانه کعبه در وسط بیابان نشان داده میشود، درحالیکه گرداگرد آن هالهای سبز رنگ و نقطههای نورانی در حال چرخش است (تصویر شماره ۶)، گویی با بیرون راندن بتها از خانه کعبه، فضا نورانی و آماده طواف شده است، ضمن آنکه تمثیلی از خانه دل است که اگر بتها شکسته شود، فضای آن نورانی میگردد. پس از آن تصویر کوهی است که با نزدیک شدن تصویر به آن، نوری از آن خارج میشود که تداعیکننده غار حرا است (تصویر شماره ۷)، چراکه همزمان «اشهد ان محمداً رسولالله» گفته میشود.
تصویر (۷): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۸): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
سپس تصویر دو دست نشان داده میشود که در هم گره خورده و نهالی سبز رنگ از میان آن رشد میکند و به آسمان میرود و همزمان عبارت «اشهد ان علیاً ولیالله» گفته میشود (تصویر شماره ۸ ). درواقع تصویر درعینحالی که متضمن یادآوری واقعه غدیرخُم است (بهدلیل عبارتی که همزمان خوانده میشود)، اشاره به آیه «واعتصموا بحبلالله جمیعاً» میکند که نهال را همچون حبلی الهی ترسیم میکند که دستهای گره کرده به آن چنگ زده و آن را محکم چسبیدهاند. علاوهبراین، تصویر دستهای گرهشده بههم، نشانهای از وحدت است که هم به آیه فوق اشاره دارد و هم وحدت شیعه و سنی را یادآور میشود.
در قسمت بعد، تصویر خانه کعبه است که حاجیانی با لباس اِحرام بهطور پراکنده به دور آن ایستادهاند (تصویر شماره ۹). سپس فردی را در لباس اِحرام و در حال نماز بهسمت کعبه به تصویر میکشد (تصویر شماره ۱۰). گویی با تمرکز بر سنگ حجرالاسود اشاره به عهدی میکند که انسان با خدای خود در کنار سنگ میبندد که فقط خدا را بپرستد و تصویر نماز تداعیگر چنین معنایی است. درهمانحال عبارت «حی علی الصلاه» به گوش میرسد که مؤید این تصاویر است.
تصویر (۹): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۱۰): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
هنگامی که نمازگزار با لباس احرام که نماد پاکی و معنویت است، به سجده میرود، تصویر فرد در کبوتری سفید که به پرواز در میآید، محو میشود تا نشان دهد روح انسان با نماز به پرواز درمیآید. هنگامیکه عبارت «حی علی الفلاح» گفته میشود، کبوتر از کره زمین دور شده و به آسمان میرود، درحالیکه هالهای از نور از زمین به آسمان همراه آن حرکت میکند (تصویر شماره ۱۱). گویی سجده فرد سبب فلاح و رستگاری شده است.
تصویر (۱۱): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۱۲): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
در صحنه بعد که همزمان عبارت «حی علی خیرالعمل» خوانده میشود، پاهای فردی با لباس اِحرام را نشان میدهد که در حال حرکت است، گویی بهسمت بهترین عمل یعنی نماز میشتابد (تصویر شماره ۱۲). بلافاصله نیز تصویر دستی است که دستی دیگر را میگیرد و در تلاش است که آن را بهسوی بالا کشد (تصویر شماره ۱۳). درواقع هم عبارت «بشتابید بهسوی نماز» را تلاش نموده تصویری نماید و هم با کشیدن دست بهسمت بالا، ارتقایی که در اثر نماز برای انسان پدید میآید، نشان دهد.
تصویر (۱۳): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۱۴): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
درنهایت کره زمین را در فضای آسمان نشان میدهد که هالههای ابر آن را فرا گرفته و سپس با نزدیک شدن به آن، گلهای مختلفی در نقاط مختلف زمین دیده میشود (تصویر شماره ۱۴). گویی نماز سبب رویش گلها در نقاط مختلف زمین شده است. سپس دشت سبزی را نشان میدهد که در آن گلهای مختلفی وجود دارد و درنهایت آخرین جمله اذان یعنی «لا اله الا الله» در وسط آسمان در کاغذی سبز رنگ و درحالیکه همچون پرچم در حال حرکت است، نشان داده میشود (تصویر شماره ۱۵) تا تمثیلی از حدیث «نماز پرچم اسلام است» باشد.
تصویر (۱۵): اذان سال ۱۳۷۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
پ) رنگ و نور: بهلحاظ نور، درخشندگی و تابندگی رنگها بهواسطه آنکه از پویانمایی استفاده شده، طبیعی نیست و حالت مات و غیرزنده دارد؛ البته بهواسطه اینکه جزو کارهای اولیه پویانمایی در این زمینه است، تا حدی قابل قبول است. درعینحال تلاش شده بهلحاظ ترکیب رنگها، از رنگهای روشن همچون آبی، سفید، سبز و... در کنار رنگهای تیره همچون قهوهای، سیاه و... استفاده شود. نمادهای خوبی با رنگهای روشن و نمادهای زشتی با رنگهای تیره نشان داده شده است.
ت) حرکت: این مجموعه بهخوبی «حرکت» را در تصویرسازی لحاظ کرده است. هم تغییر مرتب تصویرها در کل فرایند اذان وجود دارد و هم در خود تصویر. در این حرکتها بهواسطه آنکه از طریق رایانه حرکت ایجاد شده، تغییراتِ پشتسرهم و از زوایای گوناگون بالا، پایین، مورب، عقب، جلو وجود دارد و همین امر سبب پویایی تصویر شده است و از نقاط بسیار مثبت کار بهحساب میآید.
ث) روایت: این اذان روایت جدی ندارد؛ اما در صحنههایی تلاش نموده که گریزهایی به داستانها و وقایع تاریخی بزند و از این طریق برای مخاطب، آن را ترسیم و ملموس نماید. این امر مثبت ارزیابی میشود که میتوانست بیش از این نیز بهکار رود؛ اما به یک یا دو مورد بسنده شده است.
ج) لباس، جنسیت و سن: در این مجموعه، از مرد جوان در تصویرسازی استفاده شده که البته چهره آن بهصورت واضحی نشان داده نمیشود. تنها در یک صحنه نمایی از تصویر او در حال نماز وجود دارد که بیشتر تلاش شده با رنگ سفید به آن فرد نورانیت ببخشد. در یک صحنه افراد دیگری بهصورت ایستاده (بدون حرکت) و در لباس احرام و بهسمت کعبه نشان داده شده ولی تصویری از چهره آنان وجود ندارد.
پوشاندن لباس سفید احرام، از جنبه آنکه ترسیمکننده پاکی است، بسیار مناسب است. بهلحاظ سِنی بهدلیل اینکه جامعه ایرانی جوان است، استفاده از جوان در تصویرسازی نقطه مثبت است؛ اما نیمدیگر جامعه یعنی زنان نادیده گرفته شده است.
چ) ترکیبهای تصویری: در کل این مجموعه بهدلیل اینکه از تصویرسازی رایانهای استفاده شده، بهطور مرتب از ترکیبهای تصویری بهرهبرداری شده است و همین امر سبب شده که تصویرهای نو و بدیعی ایجاد شود؛ البته کلمات اذان در این ترکیبهای تصویری استفاده نشده و تنها عبارت آخر اذان بهصورت نوشته است.
ح) تحلیل نهایی: در این مجموعه اذان تلاش شده که با استفاده از حرکتهای تصویر مداوم، به ایجاد حس برای مخاطب مدد رساند. در کنار آن، نشانههای تصویری نیز استفاده شده تا مفاهیم دینی نیز منتقل شود؛ اما وجه مشخصه این مجموعه، بهکارگیری عنصر «تخیل» است که بهدلیل استفاده از تصاویر رایانهای امکانپذیر شده است. درواقع مجازی بودن تصاویر عینیت یافته است. همین امر موجب شده که تخیل بتواند در ساختن مفاهیم دینی فعال شود؛ البته همین نقطه مثبت این مجموعه، درونِ خود نقطه ضعف را هم دارد. علت آن هم تصویرسازی رایانهای نهچندان قوی است که موجب شده واقعیت مجازی ایجاد شده با واقعی بودن فاصله بگیرد و برای مخاطب باورپذیر نباشد. این واقعی نبودن، در مکانها، شخصیتها و رنگها نمود یافته است و درنتیجه تخیلی که ایجاد میشود، نمیتواند کامل باشد. در هر صورت این مجموعه در آن سالها، حرکتی روبهجلو جهت تصویرسازی اذان بهحساب میآید و درمجموع کار متوسطِ خوب ارزیابی میشود.
4-۳. اذان سال 1389
الف) توصیف: در این مجموعه اذان که نام «از خاک تا افلاک» را برگزیده است، روایتی را همراه اذان به تصویر میکشد. در این روایت، فردی در صحرا نشان میدهد که تیمم کرده و سپس همراه خود مقداری خاک به منزلش میآورد و از طریق سفالگری کاشی درست میکند که در دیوار مسجد بهکار میرود.
ب) تحلیل نشانهشناختی: در ابتدای اذان، مردی را نشان میدهد که در بیابانی بر روی خاک نشسته و تیمم میکند (تصویر شماره ۱۶). با زدن دو دست خود بر روی خاک، علاوهبر تیمم، پیوند بین دست و خاک را نشان داده و این معنا را متبادر میسازد که انسان از خاک آفریده شده است.
تصویر (۱۶): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۱۷): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
در تصویر بعد، همان فرد را در حال خواندن نماز در وسط بیابان نشان میدهد، درحالیکه خورشید در بالای سر او قرار دارد و او بهسمت آن خورشید رکوع و سجده میکند (تصویر شماره ۱۷)؛ گویی خورشید نمادی از نور پروردگار است. این تصویر با صدای اذان، تداعیگر حس نماز است.
در ادامه فرد را در حال سجده در بیابان، در نمای دور نشان میدهد، درحالیکه دوربین از پایین به بالا، تپهای از شن را نشان میدهد که جاپای آن فرد در روی آن است و در بالای تپهمانند، مرد مشغول نماز است (تصویر شماره ۱۸). گویی با نماز روح او از پایین (یا دنیا) قدم به قدم به بالا (یا آخرت) رسیده است.
تصویر (۱۸): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۱۹): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
بعد از آن، همان فرد در حال جمعآوری خاک در درون کیسهای است. سپس مسیری را در بیابان میگذراند تا در صحنه بعد، او را در حال پایین آمدن از پلههای زیرزمین نشان دهد. بعد از آن، مرد خاکها را به شکل کوه کوچکی درست میکند تا نمادی از عظمتی باشد که از دل خاک بیرون میآید (تصویر شماره ۱۹).
پس از آن، مرد جوان با کوزه بر روی خاکها آب میریزد (تصویر شماره ۲۰)، شاید کنایه از «آب حیاتی» است که حافظ در شعر خود «واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند» اشاره میکند و البته نقبی به داستان خلقت انسان و آیه «وجعلنا من الماء کل شیء حی» و آب وضو هم هست.
تصویر (۲۰): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۲۱): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
در انتها و درحالیکه تصویر بهصورت کلوزآپ از این گِل گرفته میشود، آن را میایستاند، گویی نمادی از خلقت انسان است.
درنهایت گِل را در قالبی ریخته و با برداشتن قالب، مربعی همچون کاشی درمیآید و سپس با قلمو مشغول کشیدن نقش و نگار آن میشود. در این حال، نور قرمز و زردی از پنجره کناری او، به داخل تابیدن گرفته و دور و بر او کوزه و کاشی چیده شده است که درمجموع نماد خلقت و آفرینشی است که دارد صورت میگیرد (تصویر شماره ۲۱).
در این میان، قلممو را در داخل ظرف سفالی حاوی آب میزند. این آب با استفاده از نور، درخشندگی و تلألو ویژهای یافته و گویی این خلقت (یعنی گِل) که نمادی از خلقت انسان است، درونش آکنده از لطافت و پاکی است (تصویر شماره ۲۲).
تصویر (۲۲): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۲۳): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
سپس فرد را در کنار کورهای از آتش نشان میدهد، درحالیکه مشغول نماز است (تصویر شماره ۲۳). کوره آتش همچون سر در مساجد یا محراب، طاقمانند است و آتش از میان آن شعله میکشد تا تمثیلی باشد از آیه قرآن در هنگامی که خداوند در وادی طور با حضرت موسی (علیهالسلام) صحبت میکند: «هنگامیکه به سراغ آتش آمد، از کرانه راست دره، در آن بقعه مبارک، از میان یک درخت ندا داده شد که ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان» (قصص / آیه 30). تصویر، از نمای متوسط مرد در حال نماز شروع میشود و بهسمت تصویر کلوزآپ کوره آتش میرود، گویی با نماز این نزدیکی به آن آتش در بقعه (تمثیلی از خداوند) ایجاد شده است.
در تصویر بعد، مرد جوان، کاشی آماده شده را نشان میدهد، درحالیکه بر روی آن عبارت «یا حی یا قیوم» حک شده است (تصویر شماره ۲۴) تا نشان از خدایی باشد که «زنده» و «برپاکننده همهچیز» است و از خاک، انسان را خلق میکند. ضمن آنکه تمثیلی از انسانی که از خاکِ ناچیز به خدا میرسد و حتی میتواند به مقام «فنای فیالله» برسد. همراهی صدای اذان نیز، تداعیگر مسیر «نماز» برای رسیدن به این مقام است.
تصویر (۲۴): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۲۵): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
سپس همان کاشی را نشان میدهد که در دستان پیرمرد بنایی است و در حال کارگذاشتن آن بر روی دیوار مسجد است تا بر همان معانی پیشین تأکید کرده باشد (تصویر شماره ۲۵). بلافاصله مردمی را نشان میدهد که در حال ورود به مسجد هستند و در هنگام ورود، بر همان کاشی دست میکشند، درحالیکه نمای گنبد مسجد نیز از دور نمایان است (تصویر شماره ۲۶). نمای نزدیک از کاشی و نمای دور از مسجد در یک قاب و حرکت افراد از این نمای نزدیک به آن نمای دور، بیانگر مسیری است که انسان برای نزدیکی واقعی به آن معبود حی و قیوم، باید بهسمت آن مسجدی رود که نماز در آن اقامه میشود.
تصویر (۲۶): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
تصویر (۲۷): اذان سال ۱۳۸۹ - آرشیو سازمان صدا و سیما
در ادامه همین تصویر، پروانهای را نشان میدهد که در حال پرواز به دور همان کاشیهای مسح شده توسط افراد است تا تمثیلی باشد از همان داستان عاشقی «پروانه و شمع»، گویی نمازگزاران همچون پروانهای هستند که با نماز خود عاشقانه بر گِرد محبوب خود پرواز میکنند. درواقع نماز را فراتر از عبادت متشرعانه، به سلوک عارفانه تأویل کرده است.
در نمای انتهایی، با چرخش دوربین بهسمت آسمان، تصویری مطلقاً سفید را به نمایش درمیآورد (تصویر شماره ۲۷)، تا معنای «فنای فی الله» را تمثیل کند. نور و سفیدی مطلق جایی است که پروانه بهعنوان نمادی از انسان عاشق، در آن محو میشود و آنچه باقی میماند، نور مطلق خداوندی است.
پ) رنگ و نور: تصویرساز در این مجموعه تصویری توانسته بهخوبی تناسب رنگها را ایجاد نماید و با استفاده از رنگهای روشن همچون سفید، آبی فیروزهای، کرم، زرد و... فضای روحانی و معنوی متناسب با اذان را مهیا سازد. در مواقع لازم نیز با ایجاد درخشندگی و تابندگی به نورهای موجود در تصویر، بر جذابیت تصویر افزوده است. تصویرساز حتی برای اینکه تنوع رنگها افزایش یابد، اشیایی (مانند کاشیهایی به رنگهای مختلف) در صحنه قرار داده است تا تصویر زیباتر جلوه کند.
ت) حرکت: در این مجموعه بهدلیل آنکه در قالب روایت، اذان پخش شده است، حرکت بهخوبی از تصویری به تصویر دیگر و در خود تصویر، از زاویهای به زاویه دیگر (از نزدیک به دور، از راست به چپ و...) وجود دارد و اساساً ثبات تصویری بهندرت مشاهده میشود و همین امر موجب جذابیت تصویر و ایجاد حس لازم برای مخاطب شده است.
ث) روایت: در این مجموعه اذان، بهخوبی توانسته از طریق ساختار روایت، اذان را پیش ببرد. آنچه این اذان را بهلحاظ روایت متفاوت کرده، وجود روایت تمثیلی بهجای روایت واقعی و عادی است. این امر موجب شده است که مَجاز بودن تصویر بیش از پیش نمایان شود و مجازیت عنصر اصلی روایت گشته است.
ج) لباس، جنسیت و سن: در این مجموعه، یک مرد جوان عنصر اصلی روایت است. مرد جوان که از نظر تیپ و قیافه همچون افراد عادی به نظر میرسد، توانسته طیف معمول جامعه را نمایندگی کند. حُسن این انتخاب آن است که بهسراغ لباسهای غیرمعمول برای روایت عرفانی نرفته (مثلاً ریشهای بلند یا لباسهای سفید خاص)، بلکه از همان تیپ معمول جامعه برای روایت خود استفاده کرده تا بدینترتیب نشان دهد که سلوک عرفانی نیاز به تیپ یا لباس خاصی نیست.
سن نسبتاً جوان شخصیت اصلی، ضمن آنکه طیف اصلی جامعه جوان را نمایندگی میکند، نشانگر آن است که سلوک عرفانی مختص پیران نیست. لباس سفید و شلوار کرم نیز نمادی از پاکی و خلوص اوست. تغییر شخصیت روایت از جوان به پیرمردی که در حال بنایی است، میتواند تمثیل از راهی باشد که باید از جوانی تا پیری را برای سلوک عرفانی و عبادت پیمود. درعینحال، یکی از اشکالات این روایت را میتوان عدم حضور زنان در آن دانست که درنتیجه، جامعه زنان را نمایندگی نمیکند.
چ) ترکیبهای تصویری: زیرنویس یا خود کلمات اذان در این مجموعه تصویر بهکار نرفته است؛ اما آنچه در این مجموعه میتوان بهعنوان ترکیب تصویری مطرح کرد، حرکت از یک تصویر به تصویر دیگر و تداخل تصاویر است که اصطلاحاً به آن برش[20] میگویند (آسابرگر، 1383، ص. 54). این امر ضمن آنکه همزمانی و توالی پیدرپی روایت را نشان میدهد، موجب ایجاد هیجان میگردد و تداعیگر معانی عرفانی است. علاوهبراین، از تصویر رایانهای پروانه در داخل تصویر اصلی بهرهبرداری شده که بهنوعی ترکیب تصویری بهحساب میآید.
ح) تحلیل نهایی: در این مجموعه تصویری، ترکیب بسیار خوبی از سه عنصر تخیل، عقل و حس دیده میشود. اولاً، بهدلیل حرکتهای مداوم از یک تصویر به تصویر دیگر و در خود تصاویر و همچنین بیان روایت در طول پخش اذان و ترکیبهای تصویری توانسته بهخوبی حس لازم را برای مخاطب فراهم کند. ثانیاً، بهدلیل کاربرد نشانههای متعدد در تصاویر نظیر کاشی، کوزه، خاک، کوره آتش، مسجد، آب، طرحهای اسلیمی در نماهای ساختمان ... و همچنین رنگهای معنادار بهلحاظ نشانهای، توانسته عقل را نیز مددرسان حسی کند که قرار است به مخاطب منتقل شود. در کنار آن روایتی که ترکیب درستی از واقعیت و مجاز است و میتوان آن را واقعیتی مجازی دانست، توانسته عنصر خیال را در نزد مخاطب فعال کند تا این عنصر نیز در ایجاد حس لازم برای فضای اذان مددرسان دو عنصر دیگر باشد؛ لذا این تصاویر، یکی از کاملترین مجموعههای تصویری برای اذان بهحساب میآید.
نتیجهگیری
چنانچه ملاحظه شد در طی 30 سال، مجموعه اذان دچار تحولات متعددی بهلحاظ تصاویری که همراه آن پخش میگردد، شده است و همین امر نشان میدهد که اذان با محتوای ثابت با چه مجموعه متنوعی از تصاویر میتواند همراه شود. از مجموعه یافتهها در مورد تصویرهای همراه اذان در طی سه دهه میتوان نتایج ذیل را برشمرد:
در هر صورت مجموعه تغییراتی که در طی سه دهه در تصاویر اذان رخ داده است، نشان میدهد که تصاویر در ابعاد گوناگون ارتقاء یافته و توانسته به بازنمایی معانی دینی مدد رساند. اگرچه شاید به نظر رسد که پیشرفت فناوری بهطور طبیعی موجب کیفیت بهتر تصاویر خواهد شد؛ اما اولاً، بیانگر آن است که در تعامل دین و تصویر، تصویر میتواند در خدمت مفاهیم دینی قرار گرفته و حتی در اذان که صرفاً بر کلام استوار است، میتوان تصاویر را در جهت بازنمایی بهتر، کاملتر و عمیقتر معانی دین قرار داد. ثانیاً، تغییرات تصویری در سه دهه نشان میدهد که اهمیت بیش از پیش تصویر درک شده و تلاش گردیده از طُرق گوناگون به کیفیت تصاویر افزوده شود. درعینحال این تغییرات نشان میدهد که ارائه دین در قالب تصویر قطعاً الزاماتی دارد که چنانچه به آن توجه نشود، میتواند به ضد خود تبدیل شود و تصویر را از معانی دینی تهی کند؛ بنابراین در عین اینکه باید الزامات تصویر و به ویژه تصویر تلویزیونی را رعایت نمود، باید بتوان با بهرهگیری از منابع دینی، تصاویر متناسب با مفاهیم دینی را خلق نمود.
چنانچه تلویزیون بخواهد این مسیر ادامه یابد، نیازمند آن است که تصویرسازی برای اذان را جدی بگیرد و تلاش نماید از همه ظرفیتهای تصویر جهت بازنمایی بهتر معانی دینی بهره ببرد. دراینراستا لازم است تنوع و حرکت تصاویر افزایش یافته، از ترکیبهای تصویری درست جهت انتقال مفاهیم دینی بهره برده و نشانههای دینی مناسب در تصاویر گنجانده شود. همچنین اهمیت روایت علیرغم زمان کوتاه اذان درک شده و تنوع رنگ و نور به ویژه با توجه به معانی آن در عرفان اسلامی ارتقاء یابد. علاوهبراین، امروزه انواع حرکتهای تصویری و تکنیکهای تصویرپردازی بسیار گسترده شده که میتوان از آنها جهت تصویرسازی مناسب برای اذان بهره برد.
در کنار آن باید به منابع دینی رجوع دوبارهای صورت گیرد تا بتوان با بهرهگیری از آن، مواد لازم برای تولید تصویر مناسب فراهم گردد. در این میان به نظر میرسد عرفان، بهعنوان یکی از ذخایر غنی در باب مفاهیم دینی میتواند راهگشا باشد، چراکه بیش از سایر سرچشمههای معارف دینی همچون فلسفه، کلام و... به مفاهیم تصویر نزدیک است و امکان خلق تصاویر با کیفیت بهتر را بیش از پیش فراهم میسازد و نشانهشناسی تصویری اذان نیز همین رابطه را تصدیق میکند؛ لذا بهرهگیری از عرفان در جهت تصویرسازی دینی حداقل برای اذان که بهطور خاص مفاهیم آن با مفاهیم عرفانی نزدیک است، این مسیر را تسهیل مینماید. در کنار آن زیبایی موسیقیایی اذان نیز مهم است که میتوان در جهت ارتقاء آن نیز اقدام نمود .